یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم / گرم چو عود بر آتش نهند ، غم نخورم
چو التماس برآمد ، هلاک باکی نیست / کجاست تیر بلا؟ گو بیا که من سپرم
ببند یک نفس آسمان دریچه ی صبح / برآفتاب ، که امشب خوشست با قمرم
ندانم این شب قدر است یا ستاره ی روز / تویی برابر من ، یا خیال در نظرم؟
چو می ندیدمت ، از شوق بی خبرم / کنون که با تو نشستم ، زذوق بی خبرم
سخن بگوی،که بیگانه پیش ماکس نیست / به غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرم
میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود / و گر حجاب شود تا به دامنش ببرم؟
باز کن پنجره را که موذن ندا می دهد :
حی علی الصلاه
حی علی خیر العمل
قد قامت الصلاه
آری باید قامت نماز بست و تا فرصت باقی است در این ماه عزیز به نماز عشق ایستاد .
تا در خلوت های سحر نور ایمان را بیابی و در رودخانه ی معرفت آلودگی ها را از وجود خود
پاک کنی . تا بتوانی نور معرفت و یقین را در وجودت احساس کنی .
باز هم ماهی دیگر فرارسید . ماهی سراسر شوق وجذبه . ماه رمضان ماه برکات الهی و بخشایش پروردگار بر همه ی دوستان مبارک باد.
تو که آرام می خوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز انگشتان زیبایت دعایم کن
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما.