ای شادی آزادی !
روزی که تو بازآیی
با این دل غم پرورد
من با تو چه خواهم کرد
غمهامان سنگین است
دلهامان خونین است
از سر تا پامان خون میبارد
ما سر تا پا زخمیم
ما سر تا پا خونین
ما سر تا پا دردیم
ما این دل عاشق را
در راه توآماج بلا کردیم
میگفتم روزی که تو بازآیی
من قلب جوانم را
چون پرچم پیروزی
برخواهم داشت
وین بیرق خونین را
بر بام بلند تو خواهم افراشت
میگفتم روزی که تو بازآیی
این خون شکوفان را
چون دسته گل سرخی
در پای تو خواهم ریخت
وین حلقه بازو را
بر گردن مغرورت
خواهم آویخت
ای آزادی
ای آزادی
بنگر، آزادی
این فرش که در پای تو گستردهست
از خون است
این حلقه گل خون است
گل خون است
ای آزادی
ای آزادی
ای آزادی
ای آزادی
از ره خون میآیی و امّا
می آیی و من در دل میلرزم
میآیی و من در دل میلرزم
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیدهست؟
ای آزادی
آیا با زنجیر میآیی؟